سفرنامه نئور-سوباتان (قسمت سوم)

سوباتان به خاطر تعطیلات نیمه خرداد خیلی شلوغ بود و موتورسوارهایی که از شهرهای مختلف اومده بودن و همینطور آفرود بازهایی که اومده بودن اونجا تو خیابونهای سوباتان جولان میدادن. البته این که میگم خیابونها فکر نکنید که اونجا ساختار شهری داشت یا کلی خیابون داشت، فقط یه خیابون اصلی بود که از گوشه و […]

سفرنامه نئور-سوباتان (قسمت دوم)

تو قسمت قبل به نئور رسیدیم. سرازیری رو پایین اومدیم و رفتیم کنار دریاچه. همون ابتدا به محض اینکه رفتیم لب آب یهو یه مار آبی که تو ساحل دریاچه مشغول آفتاب گرفتن بود پرید رفت تو آب. سر ذوق اومده بودیم و مشغول عکس گرفتن شدیم. کمی جلوتر کنار آب چادر زده بودن و […]

سفرنامه نئور-سوباتان (قسمت اول)

دقیقا روز شنبه سوم خرداد ۹۳ بود که سر کار اصلا حواسم به کار نبود. همش از پنجره به کوه های منطقه سرخه حصار نگاه می کردم و از یادآوری اتفاقات روز گذشته لبخند بزرگی روی لبام می نشست. دم دمای ظهر همکارام دیگه طاقت نیاوردن و علت محو شدن تو افق و لبخند رو […]

عکس هایی از برنامه های کوتاه مدت فصل سرما

معمولا تو فصل سرما کم کار میشیم ولی سعی می کنیم برنامه هایی هرچند کوتاه مدت و نزدیک هم که شده بذاریم تا هم همدیگه رو ببینیم و گپی بزنیم هم رکاب بزنیم یه وقت رکاب زدن یادمون نره. این عکس ها متعلق به همین برنامه های پراکنده هستن دریاچه پارک یاس پارک یاس پارک […]

سفرنامه ابر – روز سوم (علی آباد کتول) بهار ۱۳۹۴

سفرنامه ابر – روز اول (شاهرود-روستای ابر) – بهار ۱۳۹۴ – گروه فراز سفرنامه ابر – روز دوم (شیرین آباد) – بهار ۱۳۹۴ – گروه فراز صبح زود بیدار شدیم و رفتیم سراغ صبحانه که پنیر بود و گردو (چه گردوهای با برکتی بودن) و بعد هم به سرعت آماده شدیم برای رفتن به سمت […]

سفرنامه ابر – روز دوم (شیرین آباد) بهار ۱۳۹۴

اگر قسمت اول این سفرنامه رو مطالعه نکردید اول اینجا رو مطالعه کنید صبح با صدای خروس و صداهای روستایی از خواب بیدار شدم. دیدم ساعت ۶ شده و بهتره برم نون بگیرم. نونوایی روستا دیوار به دیوار محل سکونت ما بود. سریع پریدم و ۵ تا نون محلی که خیلی شبیه به بربری بودن […]

سفرنامه ابر – روز اول (شاهرود-روستای ابر) بهار ۱۳۹۴

اول از همه باید از جناب سینا جان عزیز تشکر کنم که جرقه این سفر مدیون جمله آخر گزارش ایشون بود. سال گذشته که مشکلاتی برای زانوی من پیش اومد و مدتی از تمرین و رکاب زدن محروم بودم با دوستان فراز جلسه هایی تو کافی شاپ تشکیل می دادیم و در مورد برنامه های […]

گزارش برنامه زندان هارون – جمعه ۲ خردادماه ۱۳۹۳

توضیح اینکه این نوشتن این گزارش تا الان به تعویق افتاده بود از دو سال قبل مسیر زندان هارون رو تو گوشه ذهنم گذاشته بودم، یادمه یه سال نوروز هم رامین یکی از دوستام که عضو بایک۲۰ هم بود (Varona@) تو سایت پیشنهاد داد که این مسیرو بریم ولی من که اهواز بودم ازش قول […]

برنامه عمومی سرخه حصار جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۳

خوب مثل اینکه آقا فرزاد و علی آقای بیانی دارن تبدیل به پایه ثابت سرخه حصار میشن که از این بابت خیلی هم خوشحالیم 😀 این هفته آن نوجوان به دلیل مسائل شخصی نتونست حاضر بشه تو برنامه. محمدرضا هم که کشیک بود. حمزه هم که هیچ اثری ازش نیست. محمدحسین وسیله نداشت، یحیی هم […]

برنامه عمومی سرخه حصار – ۹ آبان ۱۳۹۳

تو این برنامه علاوه بر من و آقا رضا و علی (نوجوان)، آقا علی بیاتی به همراه دوست عزیزش آقا فرزاد تشریف آوردن و محمدرضا هم که خواب مونده بود خودشو تو ده ترکمن بهمون رسوند (لامصب بربری چه می کنه) تو ده ترکمن دوستان عزیزی بهمون ملحق شدن که تازه باهاشون آشنا شدیم. متاسفانه […]