اگر قسمت اول این سفرنامه رو مطالعه نکردید اول اینجا رو مطالعه کنید صبح با صدای خروس و صداهای روستایی از خواب بیدار شدم. دیدم ساعت ۶ شده و بهتره برم نون بگیرم. نونوایی روستا دیوار به دیوار محل سکونت ما بود. سریع پریدم و ۵ تا نون محلی که خیلی شبیه به بربری بودن […]